موفقیت و معنویت

موفقیت و معنویت
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان موفقیت و معنویت و آدرس nlp_tony.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





* * * * * * * * * * * * * * *

تكنيك‌هاي N.L.P “قسمت اول”

* * * * * * * * * * * * * * * *  

قانون راه حلهاي متنوع :

قانون راه حلهاي متنوع را اينگونه تعبير مي کنيم: اگر شما دربرابر مخاطب خود از تنوع رفتاري وسيعتري برخوردار باشيد، مي توانيد تبادل هاي خود را با او کنترل کنيد و با احاطه بر شرايط، صحنه را به شکلي که مي خواهيد اداره کنيد.

وقتي اشخاص با مقاومت روبرو مي شوند، اغلب به روش قبلي خود که موفق هم نبوده با شدت بيشتري ادامه مي دهند. اين سياست، مخاطب شما را مصمم تر مي کند تا در برابر خواسته شما سرسختي بيشتري نشان دهد. اين روش مناسبي براي برخورد با مقاومت نيست. با داشتن راه حلهاي مختلف و متنوع، امکان انتخاب هاي بيشتري پيدا مي کنيد که مي توانيد با استفاده از آنها با مخاطب خود روبرو شويد .


گاه در برخورد با اشخاص مي خواهيم به هر قيمت که شده آنها را تغيير دهيم تا در نتيجه، رفتار، باور و يا هم رفتار و هم باور طرف مقابل تغيير پيدا کند. اما تغيير دادن ديگران امکان پذير نيست و به همين دليل تلاش براي تغيير دادن ديگران از همان آغاز محکوم به شکست است.

روش ايجاد ارتباط موثر و به ويژه ارتباط متقاعد کننده که بحث اصلي ما در اين مبحث است روشي نظام دار است. سيستمها پويايي دارند و تغيير مي کنند. با تغيير دادن يک بخش از سيستم، ساير بخش هاي آن تغيير مي کنند تا تعادل جديدي به وجود آيد. وقتي دو يا چند نفر باهم هستند، يک سيستم را بوجود مي آورند. بنابراين وقتي يکي از اين اشخاص تغيير مي کند، سايرين نسبت به اين تغيير واکنش نشان مي دهند و آنها نيز تغيير پيدا مي کنند. با رعايت اين نکته اگر مي خواهيد کسي را تغيير دهيد، مي توانيد تغييراتي را در خود ايجاد کنيد. اينگونه شخص مورد نظر شما نيز با تغيير دادن خود واکنش نشان مي دهد.

فردريک پرلز، بنيانگذار گشتالت درماني، در اين مورد مي گويد : «وقتي شما شخصيتي داريد، نظام بسته و سختگيرانه اي را ايجاد کرده ايد. رفتاري سخت و بي انعطاف و از قبل ديکته شده را پيدا مي کنيد. در اين شرايط نمي توانيد آزادانه و با فراغ بال از منابع خود استفاده کنيد و به پيشواز حوادث برويد.» پرلز اصرار داشت که اشخاص، شخصيت هاي خود را رها کنند و بي انعطافي و ذهن از قبل برنامه ريزي شده خود را کنار بگذارند.

اما واقعيتي است که کنار آمدن با بعضيها و يا متقاعد کردن آنها بسيار دشوار و در مواقعي غير ممکن است. نه به اين دليل که کاري ازشما ساخته نيست، بلکه به اين دليل که هنوز الگويي که بتواند بر آنها تاثير بگذارد پيدا نکرده ايد.

داشتن راه حلهاي مختلف – بيش از مخاطب خود راه حل داشتن – بنيادي است که براساس آن ‌‌‌‌‌‍‍‍‌‌«راپورت» يا «ايجاد ارتباط موثر» بنا مي شود و برقراري اين ارتباط بهترين راه غلبه بر مقاومت ديگران در برابر خواسته شماست.

کدهاي N.L.P :

پنج حس بينايي، لامسه، شنوايي، چشايي و بويايي، براي ما، “دروازه هاي برداشت” از پيرامون را تشکيل مي دهند در ادامه بحث براي راحتي بيشتر، ما هر کدام از حس ها را با علامت هاي اختصاري زير بيان کرده ايم:

ب : بينايي

ل : لامسه

ش : شنوايي

چ : چشايي و بويايي (ما براي راحتي، اين دو حس را در يک جا گروه بندي کرده ايم.)

اين نظام علامت گذاري دربرگيرنده چهار نماد است که N.L.P آنها را چهارگانه مي نامد: ب.ش.ل.چ .


پردازش داده ها و اطلاعات از واقعيت ها که توسط مغز انجام مي گيرد، به دو حالت دروني و بيروني صورت مي پذيرد:


E: معرف محيط خارج يا پيرامون است. (External)

I: معرف محيط دروني است. (Internal)

دراکثر اوقات، تجربه ما از واقعيت ها درراقع مختلط است. يک بخش از توجه ما به هرآنچه دراطراف ما مي گذرد اختصاص داده مي شود، و بخش ديگر را فرآيندهاي فکري و احساسات دروني ما اشغال کرده است. براي مثال، زماني که اين عبارت ها را مي خوانيد، (ب.e)، اگر شما آنها را با واژه هاي درونتان بيان کنيد، (ش.i)، و چون براي شما جالبند، احساس خوبي پيدا مي کنيد،(ل.i).

P.T.S (دستگاه نمايندگي مسلط) :

براي اينکه کاربرد اصول دستگاه هاي حسي ( ب. ش. ل ) آشکار شود، محققان N.L.P تفاوت هاي بين اشخاص مختلف را بررسي کرده اند. اين سه حس، دروازه هاي برداشت بسيار متفاوتي درهر يک از افراد باز کرده اند: شامت افرادي که حس مسلط آنها “بينايي” است، افراد ديگري گوشي هستند و حس مسلط آنها “شنوايي” است و برخي ديگر حسي هستند و دستگاه مسلط آنها “لامسه” است.

P.T.S يا حس مسلط، حسي است که درغالب اوقات استفاده مي شود و با کمک آن مي توانيم براي تمايز بين پديده ها بيشتر دقت کنيم .

هرفردي براي برقراري ارتباط، مسير مطلوب خود را دارد. اگر ازمسير ديگري با او ارتباط برقرار کنيم، اين احتمال که منظور خود را به او بفهمانيم کاهش مي يابد. براي مثال، اگر نماينده اي که يک فرد براي ساختن تجربه هاي خود از واقعيت مي سازد به طور مشخص “مشاهده” باشد، راحت نخواهد بود به سوالي که با پيش فرض نماينده “حسي” طرح شده است پاسخ گويد. البته اين بدان معنا نيست که شخص مقاومت مي کند، اين فقط يک نشانه از محدوديت هاي حسي او براي ساختن مدل دنياي خارج است.

فردي که به عملکرد حس هاي متفاوت آگاهي ندارد، خيلي راحت نتيجه گيري مي کند که طرف مقابل او منفي است يا مقاومت مي کند.

هريک از ما از سه دستگاه حسي خود استفاده مي کنيم مگر آنکه نقص عضو جسمي داشته باشيم، اما در استفاده از آنهاست که مسابقه برگزار مي شود : يکي دائم برنده است.

وقتي از شيوه مورد علاقه شخص مخاطب خود استفاده مي کنيد، او به اقدام و خواسته شما پاسخ مثبت مي دهد. يکي از اشتباهات رايجي که اشخاص مرتکب مي شوند اين است که وقتي از مخاطب خود جواب مثبت نمي گيرند، فورا ً فرض را بر اين مي گذارند که روش مورد استفاده آنان مناسب نبوده و حال آنکه درواقع ممکن است روش مورد استفاده آنان درست بوده باشد و خود آنان نتوانسته باشند که به شکل مناسب و حساب شده از روش مورد اشاره استفاده کنند. در واقع تقصير از خود شخص است که نمي تواند با مخاطب خود ارتباط سازنده و موثر برقرار کند.

قسمتهاي دوم و سوم را هم مطالعه بفرمائيد.


* * * * * * * * * * * * * * *

تكنيك‌هاي N.L.P “قسمت دوم”

* * * * * * * * * * * * * * *


پره ديكا (PREDICAT) :

پره ديكا در لغت نامه PETITE ROBERT به معني قسمت دوم از عبارتي است كه بيان مي كنيم. با اين كار موضوعي را كه درباره آن صحبت مي كنيم مشخص مي شود، و يا در ضمن آن نظر مثبت يا منفي خود را ابراز مي داريم. ما در اين بحث، آنرا بدين شكل معني مي كنيم : پره ديكا كلماتي هستند كه بر روي پايه حسي ما استوارند. و از طريق آنها با كلماتي كه با معني شنيدن، ديدن، حس كردن، بو كردن يا لمس كردن در سخنان فرد به كار برده مي شود (پره ديكا)، مي توانيم دستگاه نمايندگي او را تشخيص دهيم.

يك شيوه براي كشف پره ديكا در فرد، گوش كردن به حرف هاي اوست و بايد به واژه هايي كه منشاء حسي دارند توجه ويژه اي داشته باشيم. وقتي فردي تجربه خود را براي ما تفسير مي كند، ناخودآگاه از واژه هايي كه حس هاي او را نمايندگي مي كنند استفاده مي كنند. زبان منعكس كننده فكر است. وقتي شخصي با ما حرف مي زند، واژه هايي را كه انتخاب مي كند، منعكس كننده فرآيند دروني اوست كه درحال حاضر براي بازسازي تجربه هاي خود از آنها استفاده مي كند.

پره ديكا واژه هايي هستند كه براساس يك پايه حسي تراوش مي كنند. اگر فردي به شما بگويد “آشكارا مي بيند”، نشان مي دهد كه در اين لحظه خاص، تجربه دروني خود را به شكل “مشاهده” بيان مي كند. بنابراين، طرف مقابل ما لحظه به لحظه مي گويد كه در درون، درحال ساختن چيست !

برخي از پره ديكاها از ديدگاه حسي مشخص نيستند و به همين دليل است كه گاهي يك عبارت نمي تواند ويژگي را در اين زمينه به شما نشان دهد، واژه هايي نظير : فهميدن، فكر كردن، به خاطر آوردن، دانستن، باور داشتن و… . در اين حالت، يك پرسش مشخص كننده ساده نظير “شما چگونه مي دانيد؟” يا “چه مي كنيد تا آنرا فرا بگيريد / به خاطر آوريد؟” و… امكان مي دهد تا اطلاعات كسب كنيد. طرف مقابل تان شما را از فرآيند داخلي كه استفاده كرده است، مطلع مي سازد. ممكن است پاسخ هايي نظير : “من مي بينم كه…” يا ” به خودم مي گويم…” يا “حس مي كنم…” دريافت كنيد.

برخي اوقات، برعكس، شما تعداد زيادي از مجموعه هاي مختلف را كه در يك عبارت آمده است، دريافت مي كنيد:

- “به طور كامل مي بينم چه مي خواهيد بگوييد”.

- “حالتي را كه حس كرده اي به من مطلبي را مي گويد”.

حتي در اين موارد نيز، دستگاه مسلط به سادگي شناخته مي شود. نفر اول به احتمال، بينايي است. استراتژي او اين است كه هرچه را مي گوييد (ش) به تصوير (ب) ترجمه مي كند. به عبارت ديگر eش –iب.

حركت چشم ها (دستگاه هدايت كننده) :

حركت چشم هاي ما ارتباط تنگاتنگي با شيوه فكر كردن مان دارد. حركت چشم ها نشانه اند و مضمون فكر ما را مشخص نمي كنند، بلكه “چگونه فكر مي كنيم” را مشخص مي كنند.

موقعيت چشم هاي ما تنها، نظام نمايندگي به كار برده شده را مشخص مي كند و نه تعبيري كه هر كس مي تواند با زمينه ذهني خودش از حركت چشم ها داشته باشد : “نگاه او بي حس است” يا “چشم هاي غمگيني دارد” يا چشم ها “خوشحال” يا “براق” يا “بي نور و بي حال” و … هستند.

مهم است بدانيم حركت چشم ها مقدم بر توصيف كلامي تفكر است، يعني فرد، كم و بيش سريع، چشم هاي خود را به سمت بالا هدايت مي كند، قبل از اينكه بگويد: “من آنچه را مي خواهيد بگوييد، به طور كامل مي بينم”. يا حتي چشم هاي خود را به سمت پايين هدايت مي كند قبل از آنكه بخواهد بگويد: “حس مي شود كه به پروژه تان راحت ايد”.

براي مثال وقتي پرسشهايي را طرح مي كنيد، اگر زماني كه طرف مقابل پاسخ شما را آماده مي كند، به حركت چشم هاي او دقت كنيد، مي توانيد متوجه شويد كه چشم هايش به سمت بالا يا سمت پايين تمايل دارند. مي توانيد نتيجه بگيريد كه از كدام سيستم حسي خود براي پاسخ دادن به شما استفاده مي كند. كافي است كه نظر خود را با پره ديكايي كه به صورت كلامي در پاسخ ها مي آورد، بررسي و تاييد كنيد.

اغلب حركت چشم ها و پره ديكا با يكديگر هم آهنگ اند. اما زماني كه پره ديكا و حركت چشم ها متفاوت باشند، نظام نمايندگي در آن لحظه خاص با پره ديكا مشخص مي شود. نظام نماينده ها دقيق است. حركت چشم ها نشان دهنده نظام هدايت كننده اي است كه اين فرد به عاريت مي گيرد تا بر نمايندگان غلبه كند.

در ادامه، ويژگي هاي حركت چشم ها (از ديدگاه مشاهده كننده و با در نظر گرفتن قانون وارون جانبي) آورده شده است:

1- بالا و سمت راست : تصويري را كه از قبل ديده است به خاطر مي آورد.(حافظه بينايي)

2- بالا و سمت چپ : تصويري را مي بيند كه از قبل آنرا نديده است.(تصور ساخته شده)

3- وسط، سمت چپ يا راست : شنيدن صداهاي دروني يا بيروني(ثبت شده در حافظه يا تصور شده)

4- وسط و سرگردان:نگاه كردن به فضابامردمك خيره چشم(تصوربه حافظه سپرده شده يا ايجادشده)

5- پايين و سمت راست : صحبت هاي دروني(شنيداري)

6- پايين و چپ : احساسات، هيجان(حسي)


* * * * * * * * * * * * * * *

تكنيك‌هاي N.L.P "قسمت سوم"

* * * * * * * * * * * * * * *


سه دانش كاربردي در ارتباطات بر اساس نظريه N.L.P :

وقتي كه اصل عملياتي فوق، درك شد، براي به كارگيري آن به طور واقعي در برقراري ارتباط موثر، به سه دانش كاربردي زير نياز داريم:

1- قابليتي كه بتوان اهداف را مشخص كرد:

افراد حرفه اي دربرقراري ارتباط، هدف روشني پيش روي خود دارند كه براساس مديريت ارتباطات بنا شده است : شيوه اي كه ما با طرف مقابل خود ارتباط برقرار مي كنيم به اهداف ملاقات مان بستگي دارد. از اين رو، از ارتباط هدفمند استفاده مي كنيم.


2- داشتن شم و حس مشاهده:

برقرار كننده ارتباط موثر از توان حسي قوي و حساس برخوردار است و مي تواند از اولين علائمي كه مشاهده مي كند واكنش طرف مقابل را پيشبيني و درك كند. با اتكا به هرآنچه هم اكنون مشاهده مي كند و مي شنود، به تاثير واقعي كه روي طرف مقابل مي گذارد آگاهي مي يابد و در پيشبرد ارتباط، آنرا در نظر مي گيرد.

3- قابليت انعطاف زياد براي تطبيق با اوضاع متفاوتي كه با آن روبرو مي شود:

هدف، مسيري را كه بايد دنبال شود تعيين مي كند. مشاهده هاي حسي لحظه به لحظه، بازخوردهايي را فراهم مي آورد كه امكان مي دهد بدانيم آيا در مسير درستي حركت مي كنيم يا خير؟ نكته باقي مانده اين است كه قادر باشيم گنجينه بزرگي از رفتارهاي مختلف را در اختيار داشته باشيم تا بتوانيم با افراد مختلف و در موقعيت هاي گوناگون خود را تطبيق دهيم.

در ادامه، اين سه قانون را به تفصيل شرح داده ايم:


1- تعيين اهداف مشخص:

عمل كردن بدون اينكه هدف فردي داشته باشيم همانند آن است كه به مسافرت برويد بدون اينكه مقصد و وسيله نقليه و مسير را مشخص كرده باشيد. "جهت مناسب باد براي كسي كه نمي داند به كجا مي خواهد برود هيچ اهميتي ندارد".

براي اينكه بتوانيد اهداف شخصي خود را مشخص كنيد، پنج معيار زير را به شما توصيه مي كنيم تا آنها را در نظر بگيريد:

الف- نتايج مشخص، معين و مشاهده شدني را در نظر بگيريد.

ب- اهداف خود را مثبت تدوين كنيد.

پ- نمايندگان حسي را كه معرف احساس شما باشند در ذهن خود طرح ريزي كنيد.

ت- اهداف خود را با اهداف طرف مقابل خود مرتبط كنيد.

ث- توازني بين اهداف شخصي خود در كوتاه مدت، بلند مدت و ميان مدت ايجاد كنيد.




الف- نتايج مشخص، معين و مشاهده شدني را در نظر بگيريد:

اهداف را S.M.A.R.T و با تمام جزئيات ممكن تعريف كنيد.

داشتن يك هدف به شما امكان مي دهد تا از هرآنچه ياد گرفته ايد و در حافظه تان موجود است، آنهايي را كه با اهدافتان متناسب اند استخراج كنيد، همچنين با تمركز روي موردي كه شما را به هدف نزديك تر مي كند، تصحيحاتي روي برداشت هاي فعلي خود انجام دهيد. با اين شيوه مي توانيد از فرآيند فكري خود پيروي كنيد.

ب- اهداف خود را مثبت تدوين كنيد:

در سطح تجربه هاي حسي دروني، روحيه ما نمي تواند خود را به شكل منفي نمايندگي كند. اين فقط در زبان جاري است. به همين دليل است كه تلاش براي اطمينان دادن به كودكي با گفتن عبارتهايي نظير : "نگران نباش، سگ ترسي ندارد" به ندرت موفقيت آميز است. بيشتر تلاش كنيد به او بگوئيد : "سگ مهربان است، اگر مي خواهي مي تواني او را ناز كني". به عبارت ديگر روحيه ما از لحاظ دستگاه عصبي نمي تواند عناصر منفي را نمايندگي كند. به همين دليل است كه تفكر كودك در مثال ما فرآيند زير را دنبال خواهد كرد :

الف – او سگ بدجنسي را در فكر خود نمايندگي مي كند و در واكنشي كه نشان مي دهد، احساس اضطراب مي كند.

ب – با گفتن اينكه سگ بدجنس نيست، كودك بايد تمامي آنچه را در ذهن تصور كرده بود پاك كند. با انجام اين كار، به آن فكر مي كند.

اين فرآيند براي كودك ويا فرد بالغ يكسان است. از اينرو، اگر اهداف منفي را براي خود تعيين كنيم، ("من ديگر نمي خواهم خيلي دير به خانه ام بروم") فكر كردن را محدود به نمايندگي تاخير مي كند. "من مي خواهم كه هر روز حداكثر تا ساعت هفت عصر به خانه برسم" آنچه را مي خواهيم مشخص و مثبت نمايندگي مي كند. شما مي دانيد كجا مي رويد.



پ- نمايندگان حسي را كه معرف احساس شما باشند در ذهن خود طرح ريزي كنيد. ديدن، شنيدن، حس كردن.

تعريف كردن يك هدف، يعني فكر كردن در آينده يا تصور كردن. تصور، همانند حافظه، براساس تجربه هاي حسي ما سازماندهي مي شود.

اكنون كه مشخص و مثبت مي دانيد به كجا مي خواهيد برويد و به شكل واقعي چه مي خواهيد، بايد اهداف آينده خود را تصور كنيد. در موقعيت هاي آتي تصور كنيد كه چه كاري انجام خواهيد داد تا اوضاع به خوبي پيش رود. در اين تصور خود زندگي كنيد و خود را در آن حس كنيد… افراد، مكان و موقعيت خود را مشاهده كنيد.

- چه فردي را مي بينيد؟

- چه مي شنويد؟

- چه حسي داريد؟

وقت كافي صرف كنيد تا با موقعيتي كه مي خواهيد مواجه شويد زندگي كنيد. براي مثال، هنگام شروع مي توانيد آن صحنه را همانند فيلم، روي پرده بيندازيد، شما هم كارگردان هستيد، هم هنرپيشه و قبل از همه تماشاچي.

خود را با رفتارهاي جديد به طور كامل آشنا كنيد. درصورت لزوم، تصحيح هايي را كه به نظرتان ضروري اند در رفتار خود بوجود آوريد. رفتار، گفتار و ژست هاي خود را بر اساس تاثيري كه مي خواهيد بگذاريد برنامه ريزي كنيد. زماني كه احساس مي كنيد هدف صد در صد مشخصي را يافته ايد، آنرا در حافظه خود بدين گونه ثبت كنيد.

اين كار، همانند دماغه كشتي شما عمل مي كند.

ت- اهداف خود را با اهداف طرف مقابل خود مرتبط كنيد:

براساس تجربه، مي دانيم كه اگر اهداف شخصي آشكار شوند؛ به بحث گذاشته شوند و از همان ابتداي گفتگو با يكديگر هماهنگ شوند، احتمال موفقيت در ارتباط انساني دو برابر خواهد بود. و اگر طرف مقابل نمي داند، يا تا حدي نمي داند كه چه مي خواهد، با اين روش مي توانيد به او كمك كنيد تا اهداف شخصي مشخص خود را ايجاد كند. سپس اهداف خودتان و طرف مقابل را به يكديگر نزديك و منطبق كنيد.

شناخت اهداف شخصي طرف مقابل به اين معني نيست كه آنها را همانطور كه هستند بپذيريد، بلكه چهارچوب مشتركي بيابيد كه هر دو بتوانيد اهداف خود را در آن ادغام كنيد. هنر اين است كه بزرگ ترين زمينه مشترك ممكن را جستجو و پيدا كنيد.

ث- توازني بين اهداف شخصي خود در كوتاه مدت، بلند مدت و ميان مدت ايجاد كنيد:

برقراري ارتباط بر اساس هدف مي تواند بخشي از يك ساختار زماني بلندمدت باشد كه بر اساس مديريت روزانه ي آن استوار است. برنامه ريزي براي آينده جهتي از زندگي را نشان مي دهد و به شما اجازه مي دهد تا عناصر روزمره موثر در آن جهت را در جاي خود قرار دهيد.

هيچ تضادي بين كاري كه بايد روي پرونده آقاي داويد انجام دهيد و آنرا دوشنبه صبح تحويل دهيد و پاسخ به اين پرسش كه : "چه زندگي شخصي و حرفه اي را مي خواهم در ده سال آينده دنبال كنم؟" وجود ندارد.

حال و آينده مي توانند با هم در توازن باشند و به طور پويا يكديگر را تقويت كنند.

كميت، كيفيت و دقت اهداف شخصي شما، مي توانند در تعامل با يكديگر سبب انعطاف پذيري و در دسترس بودن شما شوند تا بتوانيد با اطمينان بيشتري ارتباط برقرار كنيد.

N.L.P به هركس اجازه مي دهد تا به صورت متدولوژيك، روحيه و نمايندگان خود را سازماندهي كند تا بتواند رفتارهاي مفيد و با انگيزه را، كه روي آينده او تاثير مي گذارند بشناسد، پيش بيني كند و آنها را عملي سازد. براي تدوين اين پيش بيني ها، فقط به سرمايه گذاري در وقت و انرژي خود نياز داريد.


2- عملكرد پنج حس : مشاهده ها و درجه بندي (كاليبراسيون)

استفاده از حس مشاهده، به معني آگاه بودن از هر ماجرايي است كه درحال حاضر در پيرامون ما مي گذرد. اين به معني برگرداندن حس هاي ما به سمت دنياي پيرامون است.

استفاده از حس مشاهده، نه فقط به معني گوش كردن به مضمون سخنان طرف مقابل (اطلاعات) بلكه توجه كردن به شيوه اي است كه استفاده مي كند (تن، صدا، ريتم)، تا جمله ها را بسازد ("موضوع" ارتباط دادن و "درك") كه با توصيف حالت چهره، حركات چشم، ژست ها و ساير واكنش هاي رواني توام است.

درجه بندي (كاليبره):

درجه بندي (كاليبره) به معني يافتن علائم رفتاري و فيزيكي است كه به حالتي دروني وابسته است.

حالت هاي دروني ما و رفتارهاي خارجي مان همانند دو روي يك سكه به هم چسبيده اند. آنچه در درونمان مي گذرد، در واكنش رفتاري يا جسمي ما ديده مي شود، هرچند هم اين نشانه ها دقيق و ظريف باشند.

هريك از حالت هاي دروني در انطباق با يك سري از حالت هاي رفتاري و جسمي ماست كه ثابت اند، به شيوه اي كه هر وقت در آينده شاهد به وجود آمدن آنها باشيم، با اعتماد زياد مي توانيم نتيجه گيري كنيم كه طرف مقابل مان دوباره در همان حالت قرار گرفته است. از اينرو، درجه بندي (كاليبره) يعني اينكه كليشه اي لحظه اي پيدا كنيم كه نشان دهنده حالت هاي يكنفر در لحظه اي خاص است.

در N.L.P ، جهت پيشرفت در برقراري ارتباط با كيفيت بالا، هيچ امري جانشين توان و ظرفيت ما براي حس كردن، ديدن و شنيدن هرآنچه در اطراف مان مي گذرد، نمي شود و واكنش مناسب بر آن مبنا، راز موفقيت است.


3- قابليت انعطاف : برقراري رابطه مناسب با طرف مقابل

آيا مي توان فرا گرفت كه چگونه با فردي مصاحبه كنيم و به سرعت رابطه خوب و توام با اعتماد برقرار كنيم؟ N.L.P با معرفي روشي كه بر دو اصل بنا شده است به اين پرسش پاسخ مي دهد:

اصل 1) فرد را در زمين خودش ملاقات كنيد :

بهترين شيوه اي كه ممكن است كسي ما را درك كند، اين است كه قادر باشيم او را در زمين خودش ملاقات كنيم. با صحبت به زبان طرف مقابل، شانس درك شدن خود را بالا مي بريم.

به عبارت ديگر بايد بتوانيد به مدلي كه شخص از دنياي خارج براي خودش ساخته، ملحق شويد. اين كار، از جنبه روان شناسي، سبب مي شود تا پيامي را به شيوه هاي مختلف، از نوع "ما به نوعي شبيه هم هستيم و درك مي كنم كه شما مسائل را چگونه مي بينيد" بفرستيم.

اصل 2) بيشتر روي فرآيند ارتباط واكنش نشان دهيد تا مضمون گفتار:

به طور كلي، وقتي ارتباط برقرار مي كنيم، مي توانيم از دو زاويه مختلف به آن توجه كنيم:

- مطلبي كه گفته مي شود : اين سطح مضمون است.

- چگونه گفته مي شود : اين سطح فرآيند است.

مضمون با كلام منتقل مي شود، اما فرآيند با سطح غيركلامي و مافوق كلام و مستقل از مضمون مطرح مي شود و شامل "ساختار و طول جمله ها"،"انتخاب واژه ها بر اساس احساسات"و… مي باشد.

مستقل از مضموني كه كلام منتقل كرده است، اين سطح فرآيند است كه تعيين كننده نوع روابطي است كه دو نفر با هم دارند.

  پايان

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: تکنیکهای NLPقانون راه حلهاي متنوعفردريک پرلزبنيانگذار گشتالت درمانيکدهاي NLP PTS (دستگاه نمايندگي مسلط)SMARTپره ديكا (PREDICAT)كاليبراسيون
[ جمعه 2 فروردين 1392 ] [ 22:54 ] [ هیمــــــن ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

سلام. به امید خدا هدفم گذاشتن مطالب مفید در مورد علم شیرین NLP خواهد بود. بنده متولد سال 65 هستم.سالی که آقای آنتونی رابینز اولین کتاب عالی خودشو به اسم " نیروی بی پایان " نوشته است. عاشق موفقیت و یادگرفتن و تاثیرگذاری و کمک کردن هستم مخصوصا یاددادن چیزی که خودم بهش ایمان دارم.به آقای آنتونی رابینز خیلی ارادت خاصی دارم چون اسم NLP هم در کتابهای خوبش به چشمم خورد. نظرات شما هم میتونه در ارائه بهتر مطالب بهم کمک زیادی بکنه . . .
امکانات وب